یکى از بدیهىترین و ابتدایىترین مسائلى که در حوزههاى علیمه وجود دارد که متأسفانه به خاطرِ عدمِ وجودِ اطلاع و آگاهى، نسبت به آن شبهاتِ زیادى هم مطرح مىشود، مسئله تفاوتِ فتواى مراجع و مجتهدان، با یکدیگر است.
یکى از بدیهىترین و ابتدایىترین مسائلى که در حوزههاى علیمه وجود دارد که متأسفانه به خاطرِ عدمِ وجودِ اطلاع و آگاهى، نسبت به آن شبهاتِ زیادى هم مطرح مىشود، مسئله تفاوتِ فتواى مراجع و مجتهدان، با یکدیگر است.
با آنکه این مسئله بسیار سهل و ساده است، اما گاهى اوقات شدتِ جهل و یا حتى عداوت به جایى مىرسد که مانع درک و یا فهمِ ماجرا مىشود.
بگذارید با یک مثالِ بسیار ساده، ماجرا را روشنتر کنیم. فرض کنید مردى که از یک دردِ مزمن رنج مىبرد، به پزشک مراجعه مىکند و از او طلبِ رفعِ درد مىکند.
این امکان وجود دارد که آن فرد، به نزدِ چند پزشکِ عمومى و حتى متخصص برود. به مطب و یا بیمارستان مراجعه کند. همانطور که در تجربه همه ما وجود دارد، بسیار طبیعى است که هر کدام از آن پزشکان، یک نسخه متفاوت نسبت به همکارانِ خود براى آن مرد و یا ما تجویز کنند.
گاهى اوقات، تشخیصِ پزشکان، کاملاً با هم تضاد دارد. یکى درد را در معده مىداند و دیگرى آن را به روده نسبت مىدهد. یکى عملِ جراحى را تجویز مىکند و دیگرى استراحت را پیشنهاد مىدهد.
نسخه یکى به شما شفا مىدهد و دیگرى ممکن است مرگِ شما را جلو اندازد. یکى به شما لبخند مىزند و دیگرى حتى سلامِ شما را جواب نمىدهد. چرا تشخیصهاى متفاوت و حتى متضادى نسبت به ما که یک نفر هستیم، داده مىشود؟
مسئله کاملاً بدیهى و ساده است.
پزشکانى که شما به آنان مراجعه مىکنید، نه از غیب خبر دارند و نه به آنان وحى مىشود. آنان بر طبقِ درسهایى که خواندهاند و آزمایشى که انجام مىدهند، بنابر تجربه و توانِ عملىِ خود، تشخیصهاى متفاوتى نسبت به شما که یک نفر هستید، مىدهند. طبیعتا این امکان وجود دارد که نسخههاى متفاوتى به شما بدهند.
حالا باید به ماجراى فتواى مراجع اشاره کرد. مراجع و مجتهدان هم نه معصوم هستند و نه به آنان وحى مىشود. آنان متخصصانِ علوم دینى هستند که بر مبناى قرآن، احادیثِ وارده و سنتِ معصوم و عقل، دست به اجتهاد در احکامِ الهى مىزنند.
طبیعى است که آنان، استنباط و اجتهادِ خودشان را از احکام ارائه مىدهند که شاید با استنباط و اجتهادِ دیگرى متفاوت باشد. بر فرضِ مثال، مجتهدى در جریانِ تحقیقِ رجالى خود، محدثى را قابل وثوق نمىداند و به احادیثى که از طریقِ او به ما رسیده، توجه نمىکند، اما دیگرى به وثوقِ او حکم مىدهد و طبیعتا تفاوت در حکم به وجود مىآید.
همانطور که دقیقا یک پزشکِ متخصص، یک راهِ عمل را براى یک بیمارى مناسب مىداند و پزشکِ متخصصِ دیگر، آن را کاملاً اشتباه مىنامد و راهِ دیگرى را پیشنهاد مىدهد.
دلیلِ دیگر این تفاوت، تفاوت در اصولِ پذیرفته شده در میان مراجع و مجتهدان است. فرض کنید راجع به مسئلهاى، خبر واحد وجود دارد. فتواى مجتهدى که بر مبناى مشربِ اصولى خود، به خبر واحد اعتنا نمىگذارد با مجتهدى که آن را وارد در حکم مىداند، ممکن است تفاوت در حکم و اجتهاد به وجود آورد.
اما نکته مهمتر این است که به دلیلِ دقتِ علومِ دینى، اختلافِ چندانى در فتواى مراجع و مجتهدان وجود ندارد. وجودِ اختلاف، بیشتر از آنکه جنبه واقعى داشته باشد، به خاطرِ تبلیغِ دشمنان و جاهلان است. هیچ مرجع و مجتهدى نمىگوید که نمازِ صبح دو رکعت است و دیگرى بگوید سه رکعت است.
اختلاف در جزئى از احکام است که نسبت به آن حکمِ قطعى و یا صریحى وجود ندارد. (که تعدادشان هم بسیار محدود است). این اختلاف هم در این حد است که مرجع و مجتهدى بر انجام ندادنِ عملى حکم مىدهد و دیگرى انجامِ آن را احتیاط مىداند.
هیچ اختلافى در این که مرجع و مجتهدى فعلى را حلال بداند و دیگرى آن را مطلقا حرام بداند، وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، بسیار اندک است که آن هم به خاطرِ مسائلى است که شرحِ آن گذشت.
آزادى و پویایى در فقهِ شیعه و اجتهاد که باعثِ رونقِ حوزههاى علیمه شده است و آن را از جمود فکرىِ دور نگه مىدارد، یکى از پیشرفتهترین و بالاترین سطوح علمىِ دنیا را براى حوزههاى شیعه به وجود آورده است که نظیر و مانندى براى آن در دنیاى علم، وجود ندارد.
و این به دست نیامده، مگر به خاطرِ آموزههاى امامان شیعه که شیوه و راهِ درست اجتهاد را از طریقِ شاگردانِ خود، به ما رساندهاند. بر ماست که قدرِ این نعمتِ عظیم را بدانیم و در راستاى ترویجِ هر چه بیشترِ آن، قدم برداریم.